آروین گلمآروین گلم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

به دنیا آمدی تا دنیای من شوی...

عشق من در پارک قلم

سلام آرام جونم، نفسم امروز اومدم تا عکسای قشنگت رو که در پارک قلم گرفتم، بذارم. گاهی عصرها با هم پیاده روی می کنیم و بعد یک ربع به پارک قلم می رسیم. موقعیتی که خونمون داره رو خیلی دوست دارم نزدیک دو تا پارک که البته پارک قلم خیلی بزرگ و قشنگه. توی مسیر راه هم خیلی بهمون خوش می گذره. همین سری آخر که داشتیم می رفتیم پارک با صدای بلند می خوندی و می رفتیم . عشق مامان، اصلاً از پیاده روی خسته نمی شی و خیلی لذت می بری و همین باعث می شه منم بهترین لحظات رو در کنارت داشته باشم. ابتدای ورودی پارک این وسایل ورزشی رو گذاشتن. همیشه در بدو ورود باید همه اونا رو امتحان کنی. آروینم...
25 مرداد 1395

لحظاتی که به سرعت تبدیل به خاطره می شن

سلام قند عسلم، سلام تموم زندگیم آروین قشنگم، چه قدر روزها سریع می گذرن، باورم نمی شه الان سه سال و سه ماه و سیزده روز از اولین لمس وجودت می گذره. امروز داشتم وبلاگت  و خاطرات قشنگمون رو مرور می کردم. اولین دندونت، اولین راه رفتنت، اولین ماما گفتنت، لذت بردم خیلی زیاد و لذت می برم هر بار که خاطراتمون رو می خونم. ولی در همون حین خوندن ناگهان چشام پر از اشک شد. واقعاً دلم تنگ شد برای زمانی که نوزاد بودی. نمی دونم شایدم چشام پر اشک شد به خاطر این که می دونم این روزای قشنگم زود می گذره. دیروز متنی رو خوندم در مورد لذت بردن از تک تک لحظاتمون. واقعاً درسته عشق مامان. تا وقتی نوزاد بودی همش به این فکر می کردم کی می تونی کلمه بگی، کی می...
24 مرداد 1395

لذت زندگی در کنار تو

سلام نفسم، جووووونم، گل پسرم جیگر مامان یه مدتی درگیر بودیم حسابی، تغییر دکوراسیون دادیم. تو گل پسرم خیلی خوب استقبال کردی. این عکس رو بابایی همون شب اولی که مبل های جدیدمون رو آوردن ازت گرفته. حدود یک ساعتی روی مبل نشستی و پایین نیومدی عاشق اون کوسن گرد هستی، اینو ببین: کاناپه جدید همین طور مکانی مناسبه از نظر تو قند عسل برای قایم شدن موقع بازی قایم باشک عشق مامان، هنوزم از علاقه تو به پوشیدن جوراب در خونه کم نشده اون روز در کمدت این کفش ها رو که کادو گرفتی و برات بزرگه پیدا کردی، تا چند روز به محض ورود به خونه پات می کردی تا شب موقع خواب ا...
11 مرداد 1395
1